بعد از سیلاب روزهای پایانی اردیبهشت، بسیاری از گروههای جهادی و مردمی در نقاط حادثهدیده حاضر شدند تا گلولای را از خانهها پاک کنند. اما عده دیگری بهشکلی متفاوت برای کمک اعلام آمادگی کردند؛ افرادی که در همان یکیدو روز اول شماره تلفن خود را در فضای مجازی گذاشتند و داوطلب تعمیر خودرو و خانههای سیلزدگان بهرایگان شدند.
دسترسی به آنها هم بسیار راحت بود. کافی بود هشتگ «سیل» را جستوجو کنید تا ببینید هرکدامشان چگونه به نوبه خود قصد دارند گره از مشکل سیلزدگان باز کنند. در این گزارش با تعدادی از افراد ساکن در محله سیدی که به یاری سیلزدگان رفتند، همصحبت شدهایم.
مهدی کهنسال جرثقیل بیستتن دارد. روزی که شهر دچار سیلاب شد از شهرک صنعتی طرق بهسمت خانهاش در خیابان امامرضا (ع) حرکت میکرد. او معمولا از مسیر بزرگراه به خانه برمیگشت، اما آن روز ماجرا طور دیگری پیش رفت. کهنسال میگوید: باران تازه شروع شده بود که از شهرک صنعتی طرق خارج شدم. به انتهای بولوار شهیداصلانی که رسیدم، دیدم راه را بستهاند و اجازه تردد به ماشینها نمیدهند.
آقا مهدی فهمید مسیر دچار آبگرفتگی شده است و به همین دلیل راه را بستهاند. او از مأموری که آنجا ایستاده بود خواهش کرد تا بگذارد با جرثقیلش برای کمک برود. خودش تعریف میکند: بالاخره اجازه داد تا وارد بولوار شوم. چند صدمتر جلوتر صحنهای دیدم که برایم باورکردنی نبود؛ ماشینها در آب فرو رفته بودند. بعضی از رانندهها روی کاپوت ماشینشان ایستاده بودند و تعدادی هم در کنار بولوار، ماشین غرقشدهشان را نگاه میکردند.
در آن شرایط، چشمش به خودرو پرایدی افتاد که در آب فرو رفته بود؛ «فوری داد زدم صاحب این ماشین کجاست؟ یک نفر که کناری ایستاده بود و با ناراحتی ماشین درسیلفرورفتهاش را نگاه میکرد جواب داد: اینجا هستم. این ماشین من است. با جرثقیل نزدیکش رفتم و او را سوار کردم. صاحب ماشین هنوز سوار نشده بود. با نگرانی پرسید هزینه بیرونآوردن ماشین چقدر میشود؟ گفتم هزینهای ندارد. برای کمک آمدهام.»
به گفته کهنسال حداقل دستمزد برای این کار یکمیلیونتومان است، اما آن روز او به پول فکر نمیکرد؛ «وقتی راننده پراید فهمید هدفم کاسبی نیست، دستم را با خوشحالی گرفت و بالای کفی جرثقیل آمد. به سمت ماشین او رفتیم و با کمک هم زنجیری به ماشینش بستیم و هر طور بود، خودرو را از بین گلولای و آب بیرون کشیدیم.»
دهدوازده خودرو دیگر در آب گرفتار بودند. آقامهدی با کمک صاحبان آنها یکییکی ماشینها را بیرون آورد تا نوبت یکی از خودروهایی شد که بین نردهها گیر کرده بود؛ «تا بالای سقفِ ماشین آب ایستاده بود. نگران شدم و فکر کردم راننده داخل ماشین گیر افتاده است. داد میزدم و دنبال راننده آن میگشتم، اما کسی از راننده خودرو خبر نداشت. تا اینکه یک نفر گفت صاحب ماشین را میشناسد. گویا نزدیک بوده غرق شود و او را از ماشین بیرون کشیده بودند. انگار راننده جانش را برداشته و به خانه رفته بود. هرطور بود با کمک مردم، آن ماشین را بیرون کشیدیم.»
آقامهدی که تا چندسال پیش خودش ساکن محله سیدی بود، همان شب شماره تلفن همراهش را در گروههای فضای مجازی اعلام کرد و به دوست و آشنا هم سپُرد که اگر کسی برای حمل ماشینش به تعمیرگاه، نیاز به بکسل داشت، حاضر است رایگان این کار را انجام دهد؛ «یکیدو روز بعد خانمی با من تماس گرفت و گفت از اهالی سپاه۶۹ است و برای بردن وسایل خانهاش از آن خیابان سیلزده به جای دیگر نمیتواند هزینه باربری دهد و من قبول کردم که رایگان این کار را برایش انجام دهم.»
او که بازه زمانی خاصی را برای کمک به سیلزدگان مشخص نکرده است، میگوید: ما هموطن، همشهری، هممحلهای و در درجه بالاتر انسان هستیم؛ پس باید موقع گرفتاری دست یکدیگر را بگیریم. ماشین و خانه سیلزده وضعیتش مشخص است؛ هر کسی تماس بگیرد و بگوید نیاز است من به او کمک کنم، از جان و دل آمادهام.
حسن غفرانی یکی دیگر از اهالی محله سیدی است که برای کمک به هممحلهایهایش از همان روز اول به معابر سیلزده رفته است. حسنآقا میگوید: منزل خواهرم در بولوار سپاه قرار دارد. ازطریق او و همچنین فضای مجازی متوجه وخامت اوضاع در این بولوار شدم. وظیفه خودم دانستم که در این شرایط برای کمک حاضر شوم.
او سه روز اول سیلاب از ساعت ۷صبح تا ۱۱شب برای بیرونبردن گلولای از خانههای سیلزدگان حضور داشته است؛ «آنها هم مانند خواهر و برادر خودم بودند. بارها در تلویزیون دیده بودم که در نقاط مختلف سیل یا زلزله آمده است و مردم برای کمک میروند. الان که این اتفاق در محله ما افتاده بود، باید برای کمک میرفتم.
غفرانی که شغلش مربوط به تأسیسات برق و آب و فاضلاب است، همان دوسه روز اول متوجه میشود بعضی از خانهها دچار قطعی برق یا مشکلات سیمکشی شدهاست و از همان وقت دست به کار میشود؛ «اتصال برق چندخانه را که مشکل داشت، همانجا رفع کردم و به اهالی گفتم اگر مشکلی داشتند و کمکی از دست من برمیآید تماس بگیرند. همچنین برای کمک بیشتر، شمارهام را در فضای مجازی اعلام کردم.»
حسنآقا درباره ابزار کاری که استفاده کرده است، اینطور توضیح میدهد: بیشتر خانهها مشکل اتصالات برق داشت که نیازمند ابزار خاصی نبود. برای برخی باید دوسه متر سیم استفاده میشد که آن هم از لوازم خودم استفاده میکردم.
تاکنون چهارپنج نفری با او تماس گرفتهاند؛ «چون صبحها سر کار هستم، با آنها هماهنگ میکنم و شب، قبل از اینکه بخواهم به خانه بروم برای بررسی و حل مشکلشان مراجعه میکنم.»
داوود علیپور از ساکنان و کسبه محله سیدی است. همان شب اول سیل در فضای مجازی، اخبار این حادثه را پیگیری میکرد که شماره تماس یکی از هممحلهایهایش را دید. آقای علیپور میگوید: یک نفر که مکانیک ماشین بود، شماره تماسش را اعلام کرده و گفته بود حاضر است بهرایگان خودروهای سیلزده را تعمیر کند. با خودم گفتم من هم میتوانم کمک کنم.
بیشتر خانهها مشکل اتصالات برق داشت که نیازمند ابزار خاصی نبود. تنها دوسه متر سیم استفاده میشد
او که شغلش تعمیرات و لولهکشی گاز است، بلافاصله شماره تماسش را در صفحه شخصیاش اعلام کرد؛ «نوشتم آمادگی دارم تعمیرات لوله گاز خانه و مغازه سیلزدگان را بهرایگان انجام دهم. همسرم از این موضوع استقبال کرد و گفت فکر خوبی است و تشویقم کرد هرکاری که از دستم برمیآید در اینزمینه انجام بدهم.»
دوست، فامیل و آشنا پیام علیپور را در گروههای مجازی بازنشر میکنند تا به دست افرادی که نیاز به کمک دارند، برسد؛ «چهار نفر با من تماس گرفتند که ساکن محدود سپاه ۶۹ و سپاه ۶۷ بودند. به منزل آنها رفتم و از نزدیک مشکلشان را بررسی کردم. اول باید قسمتی از خانه که خراب شده بود، بنّایی میشد تا من کارم را شروع کنم؛ بنابراین با آنها هماهنگ کردم که بعد از تعمیر دیوار با من تماس بگیرند.»
او که ساکن محله سیدی است بهدلیل سیلاب، طبقه پایین خانه خودش هم دچار آبگرفتگی شده بود؛ «وضعیت خانهام به بدی تصاویری که از خانههای سیلزدگان دیدم نبود، اما فرشها خیس و وسایل کثیف شده بودند. با کمک همسرم و بچهها همان یکیدو روز اول خانه را تمیز کردیم. وقتی وضعیت خانه به حالت قبل برگشت با خودم گفتم به ما که فقط باید تمیزکاری میکردیم، سخت گذشت؛ آنهایی که خانههایشان زیر گلولای دفن شده و عزیز هم از دست دادهاند چه حالی دارند...»
علیپور هم بازه زمانی خاصی را برای کمک به سیلزدگان مشخص نکرده است و افراد آسیبدیده از سیل میتوانند برای تعمیر لولههای گاز خانههایشان با او تماس بگیرند.
علی شعبانی و شریکش، حسن حیدرزاده، مغازه تعمیرات خودرو دارند. آنها حدود سیسال است که ساکن محله سیدی هستند. علیآقا در تعمیر موتور و گیربکس و حسنآقا در تعمیر جلوبندی مهارت دارد. حسنآقا ساکن بولوار سپاه است. او آن چهارشنبه بارانی وقتی شب به خانه برگشت متوجه شد همسایه طبقه پایین علاوهبراینکه خانهاش زیر آب رفته، ماشینش هم از سیل آسیب دیده است.
او توضیح میدهد: بنّایی بلد نیستم، اما میتوانستم ماشین همسایه را مجانی تعمیر کنم تا کمکی کرده باشم؛ بنابراین گفتم فردا صبح ماشینش را به تعمیرگاه بیاورد.
حسنآقا روز بعد موضوع را با شریکش علیآقا درمیان میگذارد و با استقبال او مواجه میشود. علیآقا توضیح میدهد: از این طرف و آن طرف شنیده بودیم که تعدادی از مردم برای کمک به آخر بولوار سپاه رفتهاند. نمیتوانستیم برای تمیزکاری به خانههای سیلزدگان برویم؛ پس با همفکری تصمیم گرفتیم ماشینهای آسیبدیده از سیل را تعمیر کنیم.
علی شعبانی و همکارش حسن حیدرزاده هردو در فضای مجازی شماره تماس خود را برای کمک اعلام میکنند؛ «به مردم خبر دادیم موتور و گیربکس را من تعمیر میکنم و تعمیر جلوبندی را همکارم بهرایگان انجام میدهد. مدت زیادی نگذشته بود که تعداد تماسها زیاد شد و ما به هر کسی که تماس میگرفت، نشانی مغازه را میدادیم.»
متنی که آنها در فضای مجازی برای تعمیر رایگان ماشین گذاشته بودند، آنقدر دست به دست چرخیده بود که راننده خودرویی از خیابان طبرسی و دیگری از فریمان برای ماشین سیلزدهشان به آنها مراجعه کردند. علیآقا میگوید: در مدت ۱۰ روز، ۲۴ماشین را تعمیر کردیم که بیشتر آنها در محدوده سیدی از سیل آسیب دیده بودند. خودرو دو نفری را هم که از جای دیگر مراجعه کرده بودند، تعمیر کردیم، چون قید و شرطی نگذاشته بودیم که فقط برای هممحلهایهایمان خدمات رایگان داریم.
روز شنبه ۲۹اردیبهشت که دوباره سیلاب در مشهد راه افتاد، مغازه آنها هم دچار آبگرفتگی شد. حسنآقا میگوید: آسیب چندانی به مغازه وارد نشد و توانستیم در روزهای بعد باز هم به مردم خدمت کنیم. دلمان میخواست بیشتر از ۱۰ روز خدمات رایگان به افراد سیلزده ارائه کنیم، اما چه کنیم که مغازه اجارهای است و بیشتر از این در توان ما نبود.
علی خرسندی مغازه تعمیرات برق خودرو دارد و دوازدهسال است در محله سیدی کاسبی میکند. او میگوید: در شرایطی که سیل، مغازه و خانه هممحلهایهایم را خراب کرده بود، شرط انصاف نبود که آنها را تنها بگذارم. میدانستم برخی از این افراد دستشان تنگ است و نمیتوانند از پس هزینههای تعمیر ماشینهایشان برآیند؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم از کاری که بلدم، برای کمک به آنها مایه بگذارم.
بیشترین تماسی که با او گرفته شده درباره روشننشدن ماشین بوده است؛ «آب به سیمکشی ماشینها آسیب زده بود و در تماس تلفنی از من میخواستند حضوری به ماشین آنها سر بزنم. در این مواقع یا خودم میرفتم یا اگر ماشین مردم برای تعمیر زیر دستم بود، یکی از شاگردانم را میفرستادم تا ماشین را بررسی کند.»
برخی از افراد هم ماشینشان را بکسل میکردند و به مغازه او میآوردند تا تعمیرات انجام شود؛ «یکیدو نفر تماس گرفتند و گفتند آنقدر تعمیر منزل، وقتشان را گرفته است که ماشین را گوشهای رها کرده و هنوز فرصت نکردهاند برای تعمیرش مراجعه کنند. به آنها گفتم هرزمان که توانستند ماشینشان را برای تعمیر بیاورند.»
این کاسب مهربان سیدی، تعداد افرادی را که به او مراجعه کردهاند، در خاطر ندارد؛ «از هیچکدام نپرسیدم که از کجا آمدهاند یا نشانی و تلفن تماس من را از کجا و چه کسی پیدا کردهاند. این کار را برای رضای خدا و کمک به افراد ضعیفتر انجام دادم؛ پس قید و شرطی بهجز اینکه سیلزده باشند، نگذاشتم.»
اثرات سیل هنوز هم در کوچهپسکوچههای سیدی دیده میشود؛ خانههایی که دیوارهایش ترک برداشته، مغازههایی که صاحبان آنها تازه توانستهاند کاسبی را از سر بگیرند و... دراینبین مهربانی اهالی این محله به هم برای همیشه در خاطر این شهر میماند.
* این گزارش سهشنبه ۲۹ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۱ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.